چطور برای نوشتن کتاب ایده پیدا کنیم؟
- مطالب
- سعید حدادی
- 4 دقیقه
یافتن ایده برای نوشتن کتاب
پیدا کردن ایدهٔ کتاب یکی از مراحل اصلی و مهم فرآیند تولید یک اثر مکتوب است. در برخورد با افراد مختلفی که برای نوشتن کتاب دست به اقدام زده بودند، از جمله کسانی که دربارهٔ مراحل کار از من میپرسیدند و یا دانشجویان دوره نویسندگی ام که در کلاس هفتگی شرکت میکردند و یا افرادی که در نمایشگاه کتاب با آنها صحبت میکردم به این باور رسیدم که بیشتر این افراد تقریباً میدانستند راجع به چه چیزی میخواهند بنویسند! حتی اگر خودشان خلاف این میاندیشیدند یا هنوز نامی برای کتابشان نمییافتند یا اینکه نمیدانستند چطور باید مطلب را در حد یک کتاب حرفهای توسعه دهند.
با این وجود اگر میخواهید ببینید از پس شفاف کردن ایدههای مبهم و کلی که برای نوشتن در ذهن دارید برمیآیید یا خیر، یک توصیه خوب برایتان دارم: قلم را بردارید یا نرمافزار ورد را باز کنید و شروع به نوشتن کنید. شاید بپرسید خب دقیقاً چه بنویسیم. اجازه دهید یکی از روشهای حرفهای نوشتن کتاب را اینجا با شما در میان بگذارم. این روش مبتنی بر استفاده از نیمکره سمت راست و یا خلاقیت و بداههسازی ذهن است. در این روش شما راجع به اولین عنوانی که در مورد ایده کلی خود به ذهنتان میرسد شروع به نوشتن میکنید. از یک سطر تا چند صفحه. یا بهتر بگویم تا جایی که قلم و ذهن شما یاری میکند. بعد به سراغ عنوان بعدی و بعدی میروید. هیچ حد مشخص یا منعی وجود ندارد تا جایی که کلمات به ذهن میآیند ادامه دهید، سپس به سراغ عنوان بعدی بروید. کتابهای پرفروشی به این روش نوشته شده البته بخش بعدی و تکمیلی کار مراجعه مکرر و تکمیل تدریجی مطالب هر عنوان است. در دورههای نویسندگی روشهای دیگری هم در کنار این روش آموزش داده میشود که شامل تقسیمبندی مطلب به بخشهای مختلف و تکمیل هر بخش با ترتیبی خاص میشود.
اینکه شما بتوانید به صورت بداهه راجع به هر مطلبی که میل دارید یا احساس میکنید در آن حرفی برای گفتن دارید، شروع به نوشتن کنید و چند سطر یا چند صفحه را به رشته تحریر درآورید، مستقیماً نشاندهنده قدرت واژهپردازی شماست. خیلی از افراد معتقدند در این زمینه ضعف دارند و کم استعداد هستند. خبر خوب این است که این بخش از مغز شما هم مانند سایر استعدادها و مثل عضلات شما قابل پرورش و تقویت است.
به جز شرکت در دورههای نویسندگی، اختصاص منظم وقت به مطالعه در زمینهای که قصد دارید در آن به نویسندگی بپردازید هم مستقیماً سبب تقویت قدرت نویسندگی و واژهپردازی شما میشود. برای کمک بیشتر باید عرض کنم امروزه برای توسعه و شفاف کردن ایدههای کلی و مبهم و دریافت اطلاعات ناب، روشهای گوناگون و سادهای وجود دارد. اگر زیاد اهل خواندن نیستید (البته هرچه زودتر باید خواندن روزانه را به یک عادت تبدیل کنید) فعلا میتوانید از فایلهای صوتی و پادکستهای خوبی که در زمینههای مختلف تولید و منتشر میشود استفاده کنید. به جرأت میتوان گفت امروز در اغلب زمینهها پادکستهای فوقالعاده خوبی وجود دارد که میتوانید آنها را از اپلیکیشنهای پادگیر دانلود کنید. با جستجو در اینترنت و استفاده از کلیدواژههای «پادکست»، «فایل صوتی» و «کتاب صوتی»، دنبال مطالب مرتبط بگردید. بسیاری از این آموزشهای شنیداری، خلاصهٔ کتابهای خوب و پرفروش هستند و برخی از آنها هم نظر افراد کارشناس و برجسته در یک زمینه تخصصی.
اگر میخواهید کتاب خوبی در یک زمینه بنویسید، به جز موارد بالا، داشتن تجربه شخصی هم به شما کمک زیادی میکند. ولی به یاد داشته باشید اینکه شما در یک زمینه بتوانید کتاب خوبی بنویسید به معنی داشتن یک عمر تجربه در آن کار نیست. مسلماً اطلاعات اصلی و پایهای در هر زمینهای لازم است اما این بدان معنا نیست که باید چهل سال صبر کنید تا بتوانید نویسندهٔ خوبی در یک زمینه باشید. کتابهای بسیار موفقی در جهان نوشته شده که نویسنده، خود در آن زمینه صاحب شأن و مرتبهٔ علمی یا تجربی خاصی نبوده است لیکن با بهره بردن از تحقیق کافی یا رجوع به افراد صاحب نظر و جمعآوری آراء آنها، اثر ارزشمند و ماندگاری خلق کرده است.
بهترین روش برای پیدا کردن ایده
برای اینکه ایدهای ناب برای نوشتن کتابتان پیدا کنید باید فصل مشترک سه محور مختلف را در نظر بگیرید. اولین محور علاقهٔ شخصی است. بدون شک زمینهای که شخصاً در آن علاقهمندی بالاتری دارید به شما انگیزهٔ بیشتری برای حفظ تمرکز پایدار در جمعآوری مطالب، جمعبندی و آمیختن آن با اطلاعات قبلی خودتان، میدهد. محور دوم که در بالا هم به آن اشاره کردم، تجربه شخصی شماست. میتوان گفت هر چه تجربه شخصی شما در زمینهای بیشتر باشد، سرنخهای بیشتری برای بسط و توسعه مطلب در اختیار خواهید داشت. و سومین محور هم پذیرش اجتماعی و مقبولیت زمینهای است که میخواهید کتابی در آن حوزه خلق کنید. برای بررسی مقبولیت آن حوزه کافی است ببینید جامعه چقدر در آن زمینه دچار مسئله و مشکل است و چه نیازهای اطلاعاتی و آموزشی در آن زمینه وجود دارد که هنوز پاسخ مناسبی به آنها داده نشده است. البته که کتب متعددی در زمینههای مختلف به چاپ رسیده اما این جمله را به دقت بخوانید و به ذهن بسپارید:
همیشه برای حرف تازهای که به سبک و سیاق رایج گفته شود یا مطلب رایجی که به سبکی تازه مطرح شود، گوش شنوا و چشم خوانندهای هست.
سعید حدادی (نویسنده کتاب نابغه بیکار)